دستش ده
دَسْتِشْدِه، از بازیهای گروهی رایج در برخی از شهرها و روستاهای ایران. این بازی در فضای باز اجرا میشود و با دویدن و فعالیت بدنی بسیار زیاد همراه است و معمولاً با توپ بزرگ لاستیکی، توپ فوتبال یا بسکتبال و گاهی نیز با کلاه یا چوب انجام میشود (آرنولد، 1/ 47؛ قزلایاغ، 619).
شرح بازی
بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم میشوند. سپس با پشک انداختن (ه م) ــ از طریق «شیر یا خط» یا «پرتاب تـوپ» ــ تعیین میشود کـه بـازی را کدام گـروه آغاز کند. در روش پرتاب توپ، یک نفر توپ را به وسط میدان پرتاب میکند و اعضای دو گروه برای گرفتن آن اقدام میکنند؛ هر گروهی که موفق به گرفتن توپ شود، آغازکنندۀ بازی است. در طول بازی، افرادِ گروهی که توپ دست آنها ست، با حرکات نمایشی، فریبدادن حریف و فرار کردن از آنها، باسرعت توپ را به اعضای گروه خود پاس میدهند تا اعضای تیم روبهرو نتوانند آن را بگیرند. بازیکنان گروه مقابل هم سعی میکنند تا جلو پاس توپ را بگیرند و آن را در هوا یا هنگام افتادن به زمین بهدست آورند (بدرطالعی، 72؛ قزلایاغ، 154؛ نصری، 3/ 1778).
گاهی این بازی دستمایۀ شوخی، و یا دستانداختن کسی میشود، بدینترتیبکه یکی از وسایل فرد را برمیدارند و آن شیء یا وسیله را با شوخی و شیطنت دستبهدست میکنند (محمدی، 2/ 104-105). دستشده بازیای بسیار خشن و شبیه به بازی راگبی (فوتبال آمریکایی) است (قزلایاغ، 619؛ ایزدپناه، 57).
شیوۀ اجرای این بازی در مناطق مختلف ایران، تفاوتهایی اندک دارد و به نامهای متفاوتی نیز خوانده میشود. این بازی در کرمان و سیرجان «دوست دشمنو» نامیده میشود و نحوۀ انجام آن کمی متفاوت است: هنگامی که یکی از اعضای گروه، توپ را تصاحب میکند، باید بهسرعت آن را به همگروهیهای خود پاس دهد و اگر توپ به دست اعضای تیم حریف بیفتد، شخص پاسدهنده بازنده شمرده میشود و باید از بازی بیرون برود (نصری، 3/ 186؛ مؤیدمحسنی، 606).
در کاشان، به این بازی «دست هم دادنی» میگویند. در این ناحیه، بازی معمولاً با کلاه یا شیئی شبیه به آن انجام میشود. نحوۀ اجرای بازی بدین صورت است که یک نفر از اعضای گروه که صاحب کلاه است و اصطلاحاً گرگ نامیده میشود، باید کلاه را با پاسکاری به بازیکنان برساند. کلاه دستبهدست میشود و اگر یکی از بازیکنان در هنگام بازی، کلاه را از دست بدهد، گرگ میشود (نصری، 3/ 1784).
در ایلام به این بازی «دسخشته» میگویند: معمولاً بدون هیچ مقدمهای، یکی از بازیکنان کلاه را از سر دوستش برمیدارد و با بازیکنان پاسکاری میکند و به هر کس که پاس میدهد، میگوید: «دست خشته»، یعنی او در این بازی شرکت کند. بازی ادامه دارد تا وقتی صاحب کلاه آن را از دوستانش پس بگیرد.
در دهلران (ایلام) این بازی را «دهسشتی» مینامند (همو، 3/ 1794، 1796؛ محمدی، 2/ 104، حاشیۀ 1).
مآخذ
آرنولد، آرنولد، بازیهای کودکان جهان، ترجمۀ مرتضى بهمنآزاد، تهران، 1373 ش؛ ایزدپناه، حمید، فرهنگ لری، تهران، 1343 ش؛ بدرطالعی، فاطمه، بازیهای محلی ایران، تهران، 1386 ش؛ قزلایاغ، ثریا، راهنمای بازیهای ایران، تهران، 1379 ش؛ محمدی، آیت، فرهنگ بازیهای محلی ایلام، تهران، 1384 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر، وازیگاه، تهران، 1392 ش.